جدول جو
جدول جو

معنی رخت سوز - جستجوی لغت در جدول جو

رخت سوز
(خوَرْ/ خُر دَ / دِ)
رخت سوزنده. آنکه اثاث البیت خود را می سوزاند. (ناظم الاطباء) ، آنچه رخت را بسوزاند. سوزندۀ جامه و مان:
بدین غافلی می گذاریم روز
که در مازنند آتش رخت سوز.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لخت دوز
تصویر لخت دوز
پاره دوز، پینه دوز، لاخه دوز، لخته
لخته لخته: تکه تکه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رخت شو
تصویر رخت شو
شویندۀ رخت، مرد یا زنی که پیشه اش شستن رخت های چرک است، گازری
فرهنگ فارسی عمید
(تَ زَ دَ / دِ)
رخت شو. مخفف رخت شوینده. کسی است که لباس و هر پارچه را می شوید. (فرهنگ نظام). گازر. آنکه به مزد جامۀ کسان شوید. رجوع به رختشور شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
که با نفت سوزد. که با نفت بسوزد و مشتعل شود و حرارت دهد: بخاری نفت سوز
لغت نامه دهخدا
(حَ پَ)
لاخه دوز که پینه دوز و پاره دوز باشد یعنی شخصی که بر کفش پاره شده پینه بدوزد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
رزم سوزنده. جنگاور. جنگی. (لغات ولف). آنکه دشمن را در آتش جنگ بسوزد و نابود کند. (فرهنگ فارسی معین) :
وز آن دورتر آرش رزم سوز
چو گوران شه، آن گرد لشکرفروز.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(تَ خوَر / خُر دَ / دِ)
لهجۀ عامیانۀ رخت شو و رختشوی. مرد و یا زنی که جامه می شوید. (ناظم الاطباء). جامه شوی. آنکه به مزد جامۀ کسان شوید. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
چوب گازری. بیزر. (یادداشت مؤلف). چوبی که گازر با آن لباسها را می کوبد و می شوید
لغت نامه دهخدا
(دِ رَ جَ)
دهی است از دهستان ماروسک بخش سر ولایت شهرستان نیشابور، واقع در 34هزارگزی جنوب خاوری چکنه بالا، با 118 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دِ رَ تِ سَقْ قِ)
بنه که درخت برگریز متوسطی است و در نواحی مدیترانه ای می روید، و قدیمترین نوع تربانتین که از آن خبر داریم، از آن بدست می آمده. (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(تَ سَ)
دهی از دهستان ایوه در بخش ایزۀ شهرستان اهواز است که در پنجاه وهشت گزی خاور ایزه قرار دارد. کوهستانی و گرمسیر است و 60 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رزم سوز
تصویر رزم سوز
جنگاور، جنگی
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه با نفت سوزد آنچه با نفت مشتعل شود: بخاری نفت سوز چراغ نفت سوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لخت دوز
تصویر لخت دوز
پینه دوز پاره دوز لاخه دوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لخت دوز
تصویر لخت دوز
((لَ))
پینه دوز، پاره دوز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رخت شو
تصویر رخت شو
((ی))
آن که لباس ها را شوید
فرهنگ فارسی معین
دلیل کند بر مردی عجمی با اهل و عیال خود سخی بود. اگر بیند بر درخت جوز است، دلیل که با مردی عجمی بزرگ پیوندد.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
چوبی که با آن بر لباس خیسانده کوبند تا چرک از آن خارج شود
فرهنگ گویش مازندرانی